ماه بنی هاشم، نقش زمین شد
هدیه به زهرا از، امُ البَنین شد
سقّای تشنه داده، جان کنار دریا، دارد تماشا
آه و واویلا واویلا آه و واویلا آه و واویلا
گل های بستان من مانده بی آب
در علقمه سقایم رفته در خواب
در خیمه ها رخساره ی، بی رنگ گل ها، دارد تماشا
آه و واویلا واویلا آه و واویلا آه و واویلا
گر دست عباسم از تن جدا شد
بی دست من دستش مشکل گشا شد
محشر که آید فاطمه با دست سقا دارد تماشا
آه و واویلا واویلا آه و واویلا آه و واویلا
علی انسانی
یک دم، ص 112
89/9/23
صفحه قبل
صفحه بعد