Back Home

اشعار محمل

اشعار حضرت ابوالفضل العباس (ع)


وعده ای داده ای و راهی دریا شده ای
خوش به حال لب اصغر که تو سقا شده‏اى

آب از هیبت عباسى تو میلرزد
بى عصا آمده‏اى حضرت موسى شده‏اى

به سجود آمده‏اى یا که عمودت زده‏اند
یا خجالت زده‏اى وه که چه زیبا شده‏اى

یا اخا گفتى و ناگه کمرم درد گرفت
کمر خم شده را غرق تماشا شده‏اى

منم و داغ تو و این کمر بشکسته
توئى و ضربه‏اى و فرق ز هم وا شده‏اى

سعى بسیار مکن تا که ز جا برخیزى
اندکی فکر خودت باش ببین تا شده‏اى

مانده ام با تن پاشیده‏ات آخر چه کنم؟
اى علمدار حرم مثل معما شده‏اى

مادرت آمده یا مادر من آمده است
با چنین حال به پاى چه کسى پا شده‏اى

تو و آن قد رشیدى که پر از طوبى بود
در شگفتم که در این قبر چرا جا شده‏اى؟
89/9/23
صفحه قبل صفحه بعد