Back Home

اشعار محمل

اشعار حضرت ابوالفضل العباس (ع)


ای خداوند ادب، بنده ی عشق
کشته مهر و وفا، زنده عشق

ای به بَندت، دل هر آزاده
هر چه دلدار،‏به تو دل داده

پیکر شرم و حیا را روحی
کشتی صدق و صفا را نوحی

ادب و عشق و وفا، مرهونت
همت و جود و سخا، مدیونت

شرف و غیرت و مهر و احساس
جاودانی زتو باشد- عباس (ع)

پیش سرو قدت، از خجلت خویش
سرو افراخته قد- سر در پیش

نخل جودی تو و- احسان، ثمرت
صد چو حاتم- چو گدایان به درت

پسر شیر دل شیر خدای
شاه بیت غزل عشق و وفای

سرمه ی چشم ملک، خاک رهت
مشتری، مهر- به چهر چو مهت

بسکه ماه رخ تو دل می برد
دل زدیوانه و عاقل می برد

عاشقان ریزه خور خوان تواند
جمله طفلان دبستان تواند

عقل- مبهوت وفاداری تست
عشق، حیران فداکاری تست

مشعل عشق، تو افروخته ای
شمع را سوختن آموخته ای

جز تو ای باخته سر در ره عشق
کیست؟ استاد به دانشگه عشق

گر چه خود مایه فخر بشرست
علی از چون تو پسر مفتخر ست

فاطمه، کش ز خدا باد سلام
در صف حشر چو بگذارد گام

همرهش- دست تو را می آرد
تا که بار گنهان بردارد

ای دل خلق خدا پا بستت
بوسه زن، دست خدا بر دستت

ما همه دست به دامان توایم
میزبان غم و مهمان توایم

علی انسانی
دل سنگ آب شد، ص 270
1390/9/13
صفحه قبل صفحه بعد