Back Home

اشعار محمل

اشعار حضرت ابوالفضل العباس (ع)


گر نخیزی تو ز جا کار حسین سخت تر است
نگران حرمم آبرویم در خطر است

قامتِ خم شده را هر که ببیند گوید:
بی علمدار شده، دستِ حسین بر کمر است

داغ اکبر رمق از زانوی من بُرد ولی
بی برادر شدن از داغ پسر سخت تر است

دست از جنگ کشیدند و به من میخندند
تو که باشی به بَرَم باز دلم گرم تر است


نیزه زار آمده ام یا تو پُر از نیزه شدی؟!!!
چو ملائک بدنت پُر شده از بال و پر است

پیش ِ من با سر مُنشَق شده تعظیم نکن
که خدا هم ز وفاداری تو با خبر است


علقمه پر شده از عطر ِ گل ِ یاس، بگو
مادرم بوده کنارت که حسین بی خبر است؟!

به تو از فاصله ی یک قدمی تیر زدند
قد و بالایِ رَسا هم سببِ دردسر است

اصغر از هلهله کردن بدنش میلرزد
گر بداند که تو هستی کمی آرام تر است

تیر باران که شدی یادِ حسن افتادم
دستت افتاده ز تن، فرق تو شق القمر است

وعده ی ما به نوک نیزه به هر شهر و دیار
که به دنبال سرت خواهرمان رهسپر است

سعید خرازی


1391/8/22
صفحه قبل صفحه بعد