Back Home

اشعار محمل

اشعار حضرت ابوالفضل العباس (ع)


در علقمه صدا به صدا هم نمی رسد
آخر چرا امید و پناهم نمی رسد

بیرون خیمه منتظرش مانده ام ولی
باور نمیکنم به نگاهم نمی رسد

این جا به روی من همه شمشیر می کشند
وقتی به داد و ناله و آهم نمی رسد

دشمن به فکر حمله فتاده است تا شنید
عباس من به جمع سپاهم نمی رسد

گفتم به زینبم که زمان اسارت است
دیگر به خیمه ها گواهم نمی رسد

کم کم غروب روز دهم می رسد ز راه
اما زمان رویت ماهم نمی رسد

من گریه میکنم همگی خنده می کنند
در علقمه صدا به صدا هم نمی رسد

محمد حسن بیات لو


1391/8/22
صفحه قبل صفحه بعد