Back Home

اشعار محمل

اشعار حضرت ابوالفضل العباس (ع)


اینکه بر سینه ی خود داغ برادر دارد
نتواند که سر از سینه ی تو بردارد

تیرها با همه قامت به تنت جا شده اند
وای بر من چه قدر پیکر تو پر دارد

میکشی پا به زمین و کمرم می شکنی
کمی آرام که در پای تو مادر دارد.....

....میکشد تیر ز چشمان تو با دست کبود
ولی این تیر چرا هیبت خنجر دارد


ای رشید حرمم بی تو حرم غارت شد
آخر این خیمه ی آتش زده دختر دارد

چه شده با سرت از ضربه ی سنگین عمود
بین ابروی تو سخت است ترک بردارد

چار کنج علم و بیرق و مشک و دستت
وسعتی است که این صحن مطهر دارد


حسن لطفی


1391/8/22
صفحه قبل صفحه بعد