دانلود سبک
سقای کودکانم بر لب رسیده جانم
بر لب رسیده جانم، بر لب رسیده جانم
غوطه ور در سیل اشک من
پاره پاره شده مشک من
قطره قطره ابرو ریزد
که صدایی ز لبم خیزد
جان اخا نباشد، بر این لبم جوابی
در مشک خالی من، نمانده قطره آبی
سقای کودکانم، بر لب رسیده جانم...
از رخت رو می گریزم من
پیش پایت بر نخیزم من
این خجالت جان من سوزد
سرور من دست من بوسد
جا دارد از خجالت سقا اگر بمیرد
ز دست خالی من حسین بوسه گیرد
سقای کودکانم، بر لب رسیده جانم...
بیا مرا کمک کن، ای آشنای دردم
تا دور مادر تو، چون پروانه بگردم
از علقمه می آید، بوی غم و جدائی
سقا بخون نشسته، ام البنین کجائی؟
اگر که تشنه کامم، از باده ی تو مستم
چه غم اگر جدا شد، از عشق تو دو دستم
1393/2/8
صفحه قبل
صفحه بعد