Back Home

اشعار محمل

اشعار عبدالله بن حسن


یا حبیبی یا حسین نور العیونی
نور العیونی

عطر خون عمو، تو دشت پیچیده
اشک گرمش به روی خاک چکیده

تو سجده گاهش عمو، گرم نمازه
مثل بابا جون عمو، یتیم نوازه

عمه جون رهام کن، نفسم بریده
قاتلی بالای سرش شمشیر کشیده

یا حبیبی یا حسین نور العیونی
نور العیونی

عمه زینب، دل من تاب نداره
بی عمو، چشمای من خواب نداره

کودکم اما، توان جبهه دارم
از علی اصغر، چیزی که کم ندارم

لا افارق عمی، عمه جون به والله
یه جوری نبرد کنم بگی ماشالله

یا حبیبی یا حسین نور العیونی
نور العیونی

لحظه ی آخر وقت عذابه
لبهامون تشنه یک قطره آبه

کوفیان دور عمو نیزه بدستن
گرگای صحرا به دورش حلقه بستن

برای عمو جون، دست من سپر شد
تشیع تنم روی دست پدر شد

یا حبیبی حسین نور العیونی
نورالعیونی


1387/9/22

صفحه قبل صفحه بعد