در یاریت عموجان، دست از تنم جدا شد
بر روی سینه ی تو، عبداللهت فدا شد
ای قبله ی مرادم عمو برس به دادم
صدای غربتت را، از قتلگه شنیدم
از خیمه چون کبوتر، تا قتلگه دویدم
شکر خدا که کردی، از مرحمت نگاهم
آغوش پر ز مهرت، گردیده قتلگاهم
دستم فتد به پایت، به جای شاخه ی یاس
بگو که تا گذارند، کنار دست عبّاس
وقتی که زیر شمشیر، ناله ز دل، کشیدم
امام مجتبی را در صورت تو دیدم
1390/9/9
صفحه قبل
صفحه بعد