Back Home

اشعار محمل

اشعار امیرالمومنین علیه السلام


مرغ جان پر زند از پیکر روحانی مولا
عرق مرگ نشسته است به پیشانی مولا

گر چه آزاد شد از حبس بدن، جان عزیزش
نشد از سینه رها ناله ی زندانی مولا

مسجد و منبر و محراب، بنالید خدا را
که زخون شسته شده صورت نورانی مولا

نخل خرما دل شب آمده سیراب زاشکش
چاه دارد خبر از ناله ی پنهانی مولا

مسجد و منبر و سجّاده و محراب پر از خون
بزم عشقی است که نازد به گل افشانی مولا

سفره های تهی و گریه ی اطفال و خرابه
همه هستند گواه شب مهمانی مولا

شیر بر قاتل خود بخشد و شمشیر به دشمن
بخدا مثل خدا نیست کسی ثانی مولا

مرغ شب پای مناجات علی گرید و گوید
معجز نوح کجا و دل طوفانی مولا

گو بدوزند لب از (میثم) و گیرند زبانش
همه اعضاش بود گرم ثناخوانی مولا

نخل میثم 2، ص 131


1391/12/9
صفحه قبل صفحه بعد