Back Home

اشعار محمل

اشعار امیرالمومنین علیه السلام


ای کعبه! داری یک جهان جان در بر امشب
الحق که از هر شب شدی زیباتر امشب

آغوش جان را باز کن جانانه آمد
هنگام قربانی است، صاحب خانه آمد

جبریل را از بهر دربانی بیاور
مانند اسماعیل قربانی بیاور

ای کعبه! حقِّ صاحب خود را ادا کن
حجاج را در مقدم مولا فدا کن

خیل ملائک کعبه را در بر گرفتند
بت ها به کعبه ذکر یا حیدر گرفتند

حِجر و حَجر، رکن عراقی، رکن شامی
گویند مولا مقدمت بادا گرامی

زمزم، به اشک شوق، جان را شستشو ده
هر چار رکن کعبه را با هم وضو ده

مکه تجلی گاه داور گشته امشب
کعبه گریبان چاک حیدر گشته امشب

ای کعبه بنگر وجه الله الصمد را
آغوش بگشا، بار ده، بنت اسد را

تاریخ می گوید علی مولود کعبه است
مولود کعبه نه، بگو موعود کعبه است

او پیشتر از کعبه بوده نکته این است
پس کعبه مولود امیرالمومنین است

مکه به توفیق ولایت محترم شد
امشب حرم از مقدم مولا حرم شد

سرّی است در این خانه باید لب فرو بست
حتی حرم این راز پنهان را ندیده ست
--
از چار رکن کعبه پرسیدم علی کیست
گفتند با حیرت خدا هست و خدا نیست

حجر و صفا و مروه و زمزم ندانست
از بیت کردم این سؤال، او هم ندانست

تصویر حسن غیب در آیینه ی اوست
قرآن نازل ناشده در سینه ی اوست

از اول خلقت علی مشکل گشا بود
عالم نبود و آن جمال دلگشا بود

او از خدا حکم دو عالم را گرفته
او در تکامل دست آدم را گرفته

خورشید، اسرار درون را با علی گفت
پیش از درخشیدن همانا «یا علی» گفت

پیغمبران هم با علی بودند و هستند
پیش از نبوت با خدا این عهد بستند

جبریل ذکر «لافتی الاعلی» گفت
حتّی محمّد هم به خیبر یا علی گفت

حکم از خدا بود و قلم دست علی بود
در فتح خیبر هم علم دست علی بود

اوصاف حیدر را نماید کس چگونه؟
جان محمد را ستاید کس چگونه؟
--
خلقت کجا داند کجا داند علی کیست؟
تنها خدا داند خدا داند علی کیست

این کفر نبوَد، تا خدا دارد خدایی
با دست حیدر می کند مشکل گشایی

آنانکه از میزان حق، حق را ربودند
والله خاک کفش قنبر هم نبودند
--
کی فتح کرده بدر و احزاب و احد را؟
کی کشته با یک ضربه عمرو عبدود را؟

کی در شب معراج با احمد نشسته؟
کی بر سر دوش محمد بت شکسته؟

کی کرده در میلاد، قرآن را قرائت؟
کی خوانده بر کفار آیات برائت؟
--
کی جز علی نفس پیمبر شد؟ بگویید
آیینه ی زهرای اطهر شد؟ بگویید

کی در اخوت شد برادر با محمّد؟
کی غیر حیدر شد برابر با محمّد؟

کی بهر حفظ جان احمد ترک جان گفت؟
کی جان به کف بگرفت و جای مصطفی خفت؟

کی یک تنه ره بست بر خیل عدو تنگ؟
کی بر بدن آمد نود زخمش به یک جنگ؟

کی جز علی بر خصم خود شمشیر بخشید؟
کی جز علی یک شب چهل منزل درخشید؟

کی مثل حیدر جوشن بی پشت پوشید؟
کی در تمام جنگ‌ها چون او خروشید؟

کی جز علی از اشک طفلی داشت پروا؟
کی غیر حیدر با محمد کرده نجوا؟

ای اهل عالم آیه ی اکمال دین چیست؟
این «لافتی الاعلی» درباره کیست؟

آن کس‌که خواندش خواجه ی کل،«کلّ دین» کیست؟
میزان حق غیر از امیرالمومنین کیست؟

ای تیغ حق از«بدر» تا «صفین» حیدر!
نفس محمد یا ابوالسبطین حیدر!

شیر خدا و شیر پیغمبر تویی تو
حیدر تویی، حیدر تویی، حیدر تویی تو

تو مصطفی را مهری و قهری علی جان
او شهر علم و تو درِ شهری علی جان
--
این شهر غیر از تو در دیگر ندارد
اسلام جز تو یا علی حیدر ندارد

تو پای تا سر رحمه یٌ للعالمینی
هم جان شیرین نبی، هم جانشینی

من کیستم یک قطره ی ناچیزِ ناچیز
کز بحر جودت گشته ام لبریزِ لبریز

بی تو خدا را بندگی کردم؟ نکردم
جز با ولایت زندگی کردم؟ نکردم

تابید از اول در دلم نور هدایت
هرگز نخواندم یک نماز بی ولایت

یک باغ گل دارم، اگر خارم علی جان
هر کس که هستم دوستت دارم علی جان
--
لطف غیورت کی مرا وا می‌گذارد؟
کی در جهنم دوستت پا می‌گذارد؟

دوزخ که جای دوستان مرتضی نیست!
آخر جهنم را مگر شرم و حیا نیست؟!

حتی اگر در قعر دوزخ پا گذارم
از شعله های خشم آن باکی ندارم

با این سخن داد از درون دل برآرم
آتش مسوزان! من علی را دوست دارم

"میثم"همین است و همین است وجزاین نیست
دین جز تولای امیرالمومنین نیست


1391/8/12
صفحه قبل صفحه بعد