Back Home

اشعار محمل

اشعار امیرالمومنین علیه السلام


قطره ای بودم وچکیده شدم
سمت دریای تو کشیده شدم

بارهاست سنگ عاشقی خوردم
باز اطراف عشق دیده شدم

اشهدصبح وظهروشام توام
کز روی ماذنه شنیده شدم

تا که وحی ترا به شانه نهم
مثل جبیریل آفریده شدم

از درخت ولایت طوبی
مثل یک سیب سرخ چیده شدم

چارده قرن من نمک زادم
از اهالی حیدر آبادم

آب پیدا شده نگاه کنید
چشمه دریا شده نگاه کنید

وقت وقت نزول دادن من ...
...کنت مولاه شده نگاه کنید

تا دوباره همه طواف کنند
کعبه ای پا شده نگاه کنید

پسر حضرت ابی طالب
شاه دنیا شده نگاه کنید

کوری چشم های آن سه نفر
علی آقا شده نگاه کنید

یاعلی یاابالحسن ای شاه
اشهدانک ولی الله

به نگاهت کمی نقاب بده
فرصتی هم به آفتاب بده

تا رطب های من شود باده
نخل جان مرا شراب بده

کمی از زیر پای سجاده ات
تا شود تربتم تراب بده

از خودت از بیان شرح خودت
دست پیغمبران کتاب بده

تا که امشب جهان فدات شود
به جهان حق انتخاب بده

ای بزرگ شگفت ناپیدا
ای امیر شریف بی همتا

آفتاب عشیره ی مجنون
قبله گاه قبیله ی لیلا

پادشاه حجاز ونان بر دوش
زخمی بار کیسه ای خرما

ما کجا وزیارتت خورشید
تو کجا و کوچه های این دنیا

تندتر میزند به نام شما
تبش قلب حضرت زهرا

نام تو فتح باب پیغمبر
در حوالی لیله الاسرا

نام تو نیل می شکافد باز
نام تو زهره میدرد هرجا

نام تو میشود رجز وقتی
تیغ عباس میکند غوغا

مادرم گفت جای لالائی
تا که خیزم به نام تو برپا

ذکری از والی الولی گفتم
راه افتادم وعلی گفتم

خواست حق آنچه میدمد گردد
چهره ات جلوه ی احد گردد

خواست حق تا که در احد آئی
که شرف با تو مستند گردد

خواست حق تا که طاق ابرویت
قبله ی جان الی الابد گردد

یاد تو ذکر موج دریاهاست
لحظه هائی که جزر ومد گردد

رد پای تو را نمی یابم
عرش حتی اگر رصد گردد

مرتضی مرتضی ست در همه حال
گرجهان جمله عبدود گردد

نفسی ده سینجلی گوییم
صدو ده بار یا علی گوییم

گردوخاکی میان میدان است
رزم گاهی دوباره حیران است

ابروانی کمی گره خورده
لحظه ها لحظه های طوفان است

ماندن اینجاچقدر ناممکن
مردن اینجا چقدر آسان است

لشگری را به خویش پیچانده
ذوالفقاری که گرم جولان است

حول روز قیامت آمده است
یا نه شیرخدا رجز خوان است

دستمال نبرد خود را بست
یعنی این کوه گرم طغیان است

هیبتش کوه را زمین زده ست
هر سپاهی از آن پریشان است

پهلوان پروری که می بینی
از نژاد امین رضوان است

این که پیچیده لافتی باشد
بانک تکبیر از خدا باشد

حب حیدر بود اساس نماز
عجلوا بالصلوه قبل الفوت

مهر او مایه ی حیات همه
عجلوا بالحیوه قبل الموت

بس بود واژه های تکراری
مدح خوانم ز بهر نوکر تو

مرده راجان تازه می بخشد
خاک پای غلام و قنبر تو

90/3/21
صفحه قبل صفحه بعد