Back Home

اشعار محمل

اشعار امیرالمومنین علیه السلام


دارم دِلَکی که بنده ی کوی علی است
روی دل او همیشه بر سوی علی است

هر چند هزار رو سیاهی دارد
می نازد از اینکه منقبت گوی علی است

من شیفته ی علی شدم شیدا نیز
پنهان همه جا گفته ام و پیدا نیز

این پایه مرا بس است و بالاترازین
امروز طلب نمی کنم فردا نیز

تا حبّ علی و آل او یافته ایم
کام دل خویش مو به مو یافته ایم

وز دوستی علی و اولاد علی است
در هر دو جهان گر آبرو یافته ایم

از دین نبی شکفته جان و دل من
با مهر علی سرشته آب و گل من

گر مهر علی به جان نمی ورزیدم
در دست چه بود از جهان حاصل من

سر دفتر عالم معانی است علی
وابسته ی اسرار نهانی است علی

نه اهل زمین که آسمانی است علی
فی الجمله بهشت جاودانی است علی

شایسته ترین مرد خدا بود علی
در شأن نزول هل اتی بود علی

هرگز به علی خدا نمی باید گفت
لیک آینه ی خدا نما بود علی

بنیان کَن ِ منکر و مناهی است علی
رونق ده دین و دین پناهی است علی

در دامنش آویز که در هر دو جهان
سرچشمه ی رحمت الهی است علی

آن گفت به قرب حق مباهی است علی
وین گفت که سایه ی الهی است علی

از «نظمی» ناتمام پرسیدم گفت
چون رحمت حق نامتناهی است علی
1390/12/5
صفحه قبل صفحه بعد