Back Home

اشعار محمل

اشعار امیرالمومنین علیه السلام


جای مناجات سحرهای تو خالی
محراب تنها مانده و جای تو خالی

امشب برای گریه کردن بر مزارت
ای مرد تنها جای زهرای تو خالی

امشب میان سفرهء ایتام کوفه
خالیست جای نان و خرمای تو خالی

حتی میان چاه بی همراه کوفه
جای طنین درد دلهای تو خالی

امشب سحر با یاد مادر بعد سی سال
بر قلب من جای تسلای تو خالی

گیرم که امشب را به نحوی صبر کردم
در پیش زینب جای فردای تو خالی

امشب خلاصه هر کجای کوفه گشتیم
دیدیم کوفه جای مولای تو خالی

او رفت و بعدش یاد او ماند و دل ما
بغض گلوگیر علی شد حاصل ما
--
کوفه زمین را بر سرم آوار کردی
شام مرا چون شام حیدر تار کردی

اوهر چه خوبی کرد در حق تو اما
تو در عوض ظلم و جفا بسیار کردی

او حق ایتام تو را پرداخت اما
حق علی را خوردی و انکار کردی

در ظلم بی حد، دیدهء عالم ندیده
کاری که تو با حیدر کرار کردی

اما علی ممنون شد از تو چون که با مرگ
او را جدا از غصهء مسمار کردی

او را به پاس لطفهای بی شمارش
با فرق خونین میهمان یار کردی

دفن شبانه عادت این خانواده است
کوفه تو هم تاریخ را تکرار کردی

شد بدرقه از سوی فرزندان یکایک
تابوت حیدر رفت بر دوش ملائک
--
شبهای دوری از علی دور و دراز است
سهم دل زینب فقط سوز و گداز است

آن کیسه، سهم الارث مولانا حسن شد
بعد از شهادت هم علی مسکین نواز است

باشد بلند آوای مظلومیت او
این نخلهای کوفه تا در احتزاز است

جا دارد از غصه همه عالم بمیرند
گفتند حیدر هم مگر اهل نماز است

آن ظلم هایی که به زهرا و علی شد
پرونده اش تا روز محشر باز باز است

از بس به گوش چاه کوفه روضه خوانده
هر روز، کار چاه کوفه سوز و ساز است

مولای ما با خود به زیر خاک ها برد
آن سینه ی تنگی که مالامال راز است

درد دل آل علی درمان ندارد
رنج و غم این خاندان پایان ندارد


مهدی مقیمی


1394/4/18
صفحه قبل صفحه بعد