Back Home

اشعار محمل

اشعار حضرت علی اکبر (ع)


ای قد تو سرو ریاض حسین
نور دل فاطمه را نور عین

آینه ی تمام قد رسول
امید لیلا و عزیز بتول

گرفته در دست، قمر آینه
تا تو کنی نگاه، در آینه

قدرِ شبِ قدر ز گیسوی تو
قبله ی ارباب یقین روی تو

ملاحت روی نبی در رخت
کلیم دلباخته پاسخت

گل ز رخ تو رنگ و بو وام کرد
چهر تو روز مهر را شام کرد

جوانی و به رهروان پیر عشق
اکبری و طنین تکبیر عشق

یم چو حبابی است به پیش نمت
مسیح را چشم شفا از دمت

ماه خجالت زده ی چهر توست
مهر دلش لبالب از مهر توست

مور تو را فخر سلیمانی است
خضر پی لبت بیابانی است

سرو، سرافکنده ی بالای تو
چشم ملائک به کف پای تو

یوسف اگر روی تو را دیده بود
بساط حُسن خویش بر چیده بود

داغ دل لاله به صحرا تویی
مایه ی مجنونی لیلا نویی

حسین، خود به عالمی دلبرست
و آن که برد دل از حسین اکبرست

ای حجرالاسود ما خال تو
قبله نمای کعبه تمثال تو

چشم و دل خامس آل عبا
قامت تو قیامت کربلا

اذن جهاد اگر تو را داده بود
هزار سر به پایت افتاده بود

ز پیش چشم اختر افشان او
رفتی و بردی ز قفا جان او

بانگ خدا حافظی ات چون شنید
موی پدر به لحظه ای شد سپید

شد چو نسیمی به سویت ره سپر
ندید از شکفتن گل اثر

نرگس دیده گان خود چو بستی
سرو قد پدر ز غم شکستی

علی انسانی
دل سنگ آب شد، ص 251
1390/9/12
صفحه قبل صفحه بعد