Back Home

اشعار محمل

اشعار حضرت علی اصغر (ع)


طفل همیشه عاشق، سرباز شیرخواره
مادر شود فدایت، یک خنده کن دوباره

می دانم از لب خشک لبخند بر نیاید
لبهات بسته مادر! با چشم کن اشاره

وقتی کشید بابا تیر از گلوت بیرون
شد حنجر تو مثل قرآن پاره پاره

تو شیر خواهی از من، من عذر خواهم از تو
کز سینه جای شیرم آید برون شراره

در خیمه ماه رویان سوزند همچو خورشید
کی دیده،جان مادر! خون ریزد از ستاره

بگذار تا بسوزم بگذار تا بگریم
بر زخم داغدیده جز گریه چیست چاره

هر قطره اشک ما را موج هزار دریا
هر لحظه در غم توست صد سال یادواره

اینجاست جای تکبیر یا رب که دیده با تیر
راه نفس ببندند بر طفل شیرخواره؟

مادر اگر بگرید بر زخم تو عجب نیست
بالله کم است اگر خون جوشد ز سنگ خاره

هم طفل بود معصوم هم تیر بود مسموم
«میثم» از این مصیبت خون گریه کن هماره


غلامرضا سازگار(میثم)
1390/9/11
صفحه قبل صفحه بعد