ای حنجرت نازکتر از برگ گل یاس
دیگر نمی آید عمو شد کشته عباس
بالا ببر ای اصغرم دست دعا را
بر هم بزن با ناله ات کرببلا را
خون گلویت بر ملائک هدیه کردم
از خنده ی شیرین تو خون گریه کردم
گهواره را زینت کنید ششماهه آید
امّا چرا بابایم از بیراهه آید
1390/9/11
صفحه قبل
صفحه بعد