پرپر مزن بر روی دستم، ای همه هست رباب
لایی لایی علی، آروم بخواب آروم بخواب
آید صدای مادرت
لای لای علی
تپش قلب خواهرم
لایی لایی علی
علی علی اصغرم
لایی لایی علی
هنوز صدای العطش از خیمه ها آید به گوش
رو پای زینب مادرش از درد و غم رفته زهوش
رقیه بی تابو شده چشماتو واکن اصغرم
ببین تو صحرای بلا گریون چشم مادرم
خون می چکد از گردنت، می لرزه اعضای تنت
پشت من و لب خند تو، خون روی آن پیرو هنت
ای رشته عمر رباب
لایی لایی علی
رو دست من آروم بخواب
لایی لایی علی
1390/9/11
صفحه قبل
صفحه بعد