Back Home

اشعار محمل

اشعار امام حسن عسگری علیه السلام




خبری آمده که نوبت محشر شده باز
خبری آمده که دوره غم سر شده باز

خبر از معجزه سوره کوثر شده باز
خبری آمده که فاطمه مادر شده باز

روزی اهل زمین رحمت بسیار شده
هادی فاطمه امروز پسردار شده
--
ای گل حضرت هادی و حُدَیث عرض سلام
ای امام بن امام بن امام بن امام

ای که با یاد تو شد خانه دل ها آرام
دوستی با تو حرام است به اولاد حرام

عشق تو جان به همه مرده دلان می بخشد
به گدای تو خدا کون و مکان می بخشد
--
تو همان حضرت از عقل فراتر آقا
عالم از مقدم تو گشته منور آقا

حسن دوم زهرایی و حیدر آقا
پدر منتقم آل پیمبر آقا

فارغی از همگان و همگان پابندت
منتقم پروری و مُصلح کل فرزندت
--
سامرای تو سراسر، خود فردوس خداست
سامرای تو نسیمش چه قَدَر روح افزاست

سامرا قبله مقصود تمام فقراست
کعبه و میکده و خانه امّید ماست

باز هم دست تمنا سوی این در داریم
ما هوای حرم سامره در سر داریم
--
آسمان مثل زمین منتطر فرمانت
برده هوش از همگان معجزه چشمانت

بوسه بر خاک قدومت زده زندانبانت
جان ما چیست مگر تا که شود قربانت

پسر حیدری و حق به تو عزت داده
دشمنت هم به بزرگیت شهادت داده
--
من همیشه به دعای سحرت محتاجم
سنگ گردیده بر نظرت محتاجم

شده آواره و بر بال و پرت محتاجم
بی پناهم به ظهور پسرت محتاجم

آمدم این شبِ عیدی بشوم خاکِ درت
آمدم تا که رفیقم بکنی با پسرت
--
ما سیاهیم و چو شب در طلب نور توایم
تو سلیمانی و ما ریزه خور مور توایم

ما کجا و تو کجا؟ وصله ناجور توایم
اربعین زائر شش گوشه به دستور توایم

اربعین گفتم و شد مرغ دل از سینه جدا
اربعین گفتم و کردم هوس کرببلا
--
یاد آن دم که رسیدیم به دلدار بخیر
یاد آن هروله با لشکر زوار بخیر

یاد بین الحرمین و حرم یار بخیر
یاد پابوسی ارباب و علمدار بخیر

اربعین فارغِ از غصه دنیا بودیم
اربعین همسفر زینب کبری بودیم


محمدحسین رحیمیان


1397/9/16
صفحه قبل صفحه بعد