Back Home

اشعار محمل

اشعار طفلان حضرت زینب (س)


وقت رزم نو گلان زینب است
حضرت ارباب در تاب و تب است

شور و غوغایی میان خیمه هاست
بر لب زینب فقط ذکر خداست

اهل خیمه بی قراری می کنند
کوفیان لحظه شماری می کنند

حضرت ارباب پشت خیمه ها
برده سوی آسمان دست دعا

با خدای خویش نجوا می کند
شکوه ها از دست دنیا می کند

بر مشامش ناگهان عطری رسید
خواهرش را در کنار خویش دید

رو به سوی آسمان با آه سرد
اشک های چشم خود را پاک کرد

زینبش را دید با آن نوگلان
دست هر یک نیزه و تیر و کمان

گفت خواهر جان عذابم می کنی؟
از خجالت خوب آبم می کنی

قلب مجروح مرا آزرده ای
کودکانت را چرا آورده ای

داد زینب حرفهایش را جواب
گفت مولا کی تو را دادم عذاب

کودکانم جان نثاران تو اند
کوچک اما جزء یاران تو اند

نو گلانم را ز غم آزاد کن
بار دیگر قلب من را شاد کن

می دهم سوگند بر جان رسول
برگ سبز سبز خواهرت را کن قبول


1387/10/20

صفحه قبل صفحه بعد