خیال سیر جمالت، طواف حُسن خداست
ندیده هم، مه رویت، چراغ دیدة ماست
قسم به صبح ظهور و به لحظة فرجت
که طول غیبتت از شوق ما نخواهد کاست
تو غایبی و همه خلق در حضور تواَند
کنار یار صدا می زنند یار کجاست
به دیده ای که نبیند به غیر روی تو را
چراغ عارضت از صد نقاب هم پیداست
بیا که لشکر فتح آیدت به استقبال
بیا که فاطمه را در قفات، دست دعاست
بیا که کعبه به دور سرت طواف کند
بیا که دیدة زمزم ز خون دل دریاست
بیا که تا تو نیایی، علی است، خانه نشین
بیا که فاطمه در طول غیبتت تنهاست
به گریه ای که ز هجر تو می کنیم قسم
که اشک ما همه از خون سیدالشهداست
هزار سال فزون صبح جمعه، هر هفته
صدای ناله "اَینَ الحسین" ما به سماست
بیا بیا که ببینیم باز هم علمت
به روی دست علمدار دشت کرببلاست
دعای ندبه و عهد و فرج بسی خواندیم
هنوز نالة اَمّن یُجیبمان برپاست
بیا که بی تو همه عیدها عزا گشتند
بیا که بی تو زمان لحظه لحظه عاشوراست
به لحظه فرجت می خورد قسم، "میثم"
که صبح روز ظهور تو، صبح عید خداست
90/4/13
صفحه قبل
صفحه بعد