برده ندیده دل ز ما صورت دلربای تو
جلوه گر از نقاب، هم روی خدانمای تو
مصلح کل عالمی منجی نسل آدمی
دست خداست سیدی! دست گره گشای تو
پیشتر از ولادتم مهر تو بوده عادتم
تو بودی آشنای من، من شدم آشنای تو
همدم سینه خستگان! یاور دلشکستگان!
ای همه جا کنار من بگو کجاست جای تو
تو کعبه ای تو زمزمی ذکر بگو مگر دمی
رسد به گوش عالمی زمزمه ی دعای تو
چه میشود که دل برد دیده ی تو ز دست ما
چه میشود که گل کند بوسه ی ما به پای تو
خوش آن دمی که بنگرد شهید دشت کربلا
پرچم سرخ خویش را بر سر شانه های تو
رو به سوی مطاف کن طواف کن طواف کن
تا ببرد دل از حرم چهره ی دلربای تو
صدایت از حرم رسد به گوش عالمی،ولی
خوشا کسی که در حرم میشنود صدای تو
سلطنت بهشت را خنده زنان رها کند
«میثم» اگر شبی شود پشت دری گدای تو
1390/11/16
صفحه قبل
صفحه بعد