Back Home

اشعار محمل

اشعار اهل بیت علیه السلام


چراغ قلب حرم! آفتاب کعبه! کجایی؟
نگاه کعبه به درمانده تا به کعبه در آیی

گهی کنارِ حجر، گه به مستجار بگریم
مگر به زمزم اشکم دو چشم خود بگشایی

تو حجی و تو طوافی، تو رکنی و تو مقامی
تو مستجار تو زمزم، تو مروه و تو صفایی

قسم به خالق یکتا کم است جان دو عالم
به رو نمای جمالت اگر که رو بنمایی

سلاح کفر گرفته نشانه سینه ی دین را
بیا، تو یاور دینی، بیا تو منجی مایی

خوشا به حال دل حاجی ای که دور تو گردد
که کعبه بیت خدا باشد و تو روی خدایی

خوشا به حال دلِ مُحرِمی که شد به تو مَحْرم
تو روح حج، تو روان حرم، تو قلب دعایی

به مشعر و عرفات و به مکّه یوسف زهرا
تو مشعر و عرفاتی، تو مکّه و تو منایی

خلایق اند کنار تو و تو بین خلایق
که آفتاب جمال خدایی و همه جایی

به هر کجا که روی، چشم ماست فرش قدومت
اگر چه دور حرم یا به دشت کرب و بلایی

گرفته جا به صف عاشقان رو تو میثم
مگر ز لطف تو این بینوا رسد به نوایی

نخلستان میثم
ص 683
1391/2/27
صفحه قبل صفحه بعد