Back Home

اشعار محمل

اشعار اهل بیت علیه السلام


هزار مرتبه جانم بگیر و جانم ده
سپس کرم کن و یک لحظه رو نشانم ده

به زیر خاک قدم های خویش خاکم کن
غباری از سر کویت به ارمغانم ده

ز خشک سالی اشکم نمانده برگ و بری
کرامتی کن و اشکی به دیدگانم ده

ز کوی خویش جوابم مکن، بیا و مرا
سگی حساب کن و مشت استخوانم ده

به زیر کوه فراق تو تا علم گردم
میان سرو قدان، قامت کمانم ده

بسوز، حنجره ام را به آتش جگرم
خروش ناله یا صاحب الزّمانم ده

به چشمه ی ظلماتم نیاز نیست بیا
شهید خویش کن و عمر جاودانم ده

سرور و غم چه تفاوت کند حکیم تویی
همان که هست قبول درت همانم ده

شرار ناله ی دل بغض شد به حنجره ام
بیا و گوش به الغوث، الامانم ده

مرا تخلص میثم به نظم کافی نیست
زبان میثمی ام آرزوست آنم ده


نخلستان
ص 684
1391/2/27
صفحه قبل صفحه بعد