Back Home

اشعار محمل

اشعار اهل بیت علیه السلام


عشق از سرای این دل من پا نمیشود
مجنون دلش بجز سوی لیلا نمیشود

بالای تخت یوسف کنعان نوشته اند
هر یوسفی که یوسف زهرا نمیشود

این زندگی بدون تو تلخ است و بی ثمر
بی روی یار آب گوارا نمیشود

سایه کجا و دیدن تشریف آفتاب
میخواستم ببینمت اما نمیشود

دق مرگ کرد بسکه مرا خواند بر خودم
آیینه از کنار دلم پا نمیشود

تعجیل کن وگرنه که از دست میروم
این کارها به صبر و مدارا نمیشود

هرگز مکن سوال چرا ما نرفته ایم
هر قطره ای که فانی دریا نمیشود

بر من مگیر خُرده که درد فراق دوست
جز با نگاه دوست مداوا نمیشود


حجت الاسلام رضا جعفری


1394/1/28
صفحه قبل صفحه بعد