Back Home

اشعار محمل

اشعار اهل بیت علیه السلام


  • سبک

  • ای دل رنجور مرا مشتعل
    ای همه عشاق به تو مشتغل

    حجت معبود سلام علیک
    مهدی موعود سلام علیک

    دست من خسته و دامان تو
    چشم من و سفره ی احسان تو

    جمعه ی دیگر دگر از دست رفت
    طاقت این محتضر از دست رفت

    سر به گریبان و شهیدم تو را
    خسته شدم بسکه ندیدم تو را

    جمعه غروبش چه نفس گیر شد
    یاور مظلوم بیا دیر شد

    زخم فراق تو دهن باز کرد
    شمع شد و سوختن آغاز کرد

    آخر این شام سحر گاه نیست
    کار من زار به جز آه نیست

    طعنه زدن زخم زبان یک طرف
    شیعه غریب است و جهان یک طرف

    من که غلام استم و خاک تو ام
    گرچه بدم لیک هلاک تو ام

    امشب اگر جواب دعوت دهید
    شور به بزم این رعیت دهی

    رنجه کن ای ماه قدم هات را
    جلوه نماکن رخ زیبات را

    روضه ی من سینه ی سوزان تو
    جان من و عشق عمو جان تو

    باز دلم خانه ی غم شد بیا
    روضه ی عباس علم شد بیا
    محمود کریمی
    1388/6/23
    صفحه قبل صفحه بعد