سبک
این جشنها برای من آقا نمی شود
عادت به روضه کرده دلم روضه خوان کجاست؟
صاحب عزای تشنه لب آن بی نشان کجاست
احساس می کنم که کنارم نشسته است
مردی که چهار گوشه قلبش شکسته است
مردی که ذکر های مصیبت برای اوست
هر جا که مجلس روضست جای اوست
در انتهای شعر گریزم به دلبر است
از هرچه بگذرم سخن دوست خوش تر است
اصلا فضا مناسب اشعار من نبود
بهتر ز هر بنی بشری محتشم سرود
کشتی شکست خورده ی طوفان کربلا
در خاک و خون طپیده میدان کربلا
زان تشنگان هنوز به عیوق می رسد
فریادالعطش ز بیابان کربلا
آه از دمی که لشگر اعدا نکرد شرم
کردند رو به خیمه ی سلطان کربلا
آن دم فلک بر آتش غیرت سپند شد
کز خوف خصم در حرم افغان بلندشد
مهدی بیا
صفحه قبل
صفحه بعد