الا که راز خدایی خدا کند که بیایی
امان ز درد جدایی خداکند که بیایی
اسیر روی تو هستم نظر به روی توبستم
بگو شما به کجایی خداکند که بیایی
نشسته ام سر راهت در انتظار نگاهت
دگر بس است و جدایی خدا کند که بیایی
ببین چه بیکس و تنها نشسته ام گل زهرا
به درد ها تو دوایی خداکند که بیایی
به مشعری به حرامی به بیت یا به متایی
به مروه یا به صفایی خدا کند که بیایی
به جان پهلوی زهرا دگر بس است و جدایی
تو که عزیز خدایی خدا کند که بیایی
--------------------------
صحرا خدا کند که بیایی الا مسافر
امید قائم زهرا خدا کند که بیایی
کنون که دل شده پرخون
برای خاطر مجنون خدا کند که بیای
میان عاشق ومعشوق چه جای قیدو مکانی
چه این مکان و چه هرجا خدا کند که بیایی
21/6/1387
صفحه قبل
صفحه بعد