این پسر کیست؟ که گل صورت او دزدیده است
سیزده بار زمین، دور قدش گردیده است
وقت میدان شدنش،کاش حسن آنجا بود
تا ببیند چه گلی، در چمنش، روییده است
دست افکنده در آغوش عمو، می گرید
چشمشان تر شده اما لبشان خشکیده است
با زبان دل خود گفت به قاسم : تو مرو
که عمو، تازه غم داغ علی را دیده است
باغبان تشنه و گل تشنه و گلچین بی رحم
داستان گل و گلچین، که چنین بشنیده است؟
آن زمانی غم قاسم دل او را پُر کرد
که تنش دید، سم اسب به هم کوبیده است
سید رضا هاشمی گلپایگانی
1389/9/11
صفحه قبل
صفحه بعد