Back Home

اشعار محمل

اشعار قاسم بن الحسن


این جوان کیست که گل صورت از او دزدیده است
‏سیزده بار زمین دور قدش گردیده است

‏رو به سر چشمه زیبایی و دریای وفا
‏ماه از اوست که این گونه به خود بالیده است

‏خاک پرسید که سر چشمه این نور کجاست
‏عشق انگشت نشان داد که او تابیده است

‏پیش او شور شهادت ز عسل شیرین­ تر
‏آسمان میوه ی احساس ز چشمش چیده است

گر چه هفتاد و دو لاله همه از ایل بهار
‏باغ سر سبر تر از او به جهان کی دیده است؟

اسب آرام رها کرد گلی را در خاک
‏کربلا دید که ماهی به زمین غلتیده است

حیدر منصوری


1389/9/20
صفحه قبل صفحه بعد