لاله ی سرخ پرپرم قاسم
سیزده ساله یاورم قاسم
ماه من بین که چگونه در غم تو
ریزد از دیده اخترم قاسم
تا تن پاره پاره ات دیدم
تازه شد داغ اکبرم قاسم
سخت باشد مرا که همچو تویی
جان دهد در برابرم قاسم
سخت تر این که در وداع حرم
تشنه لب رفتی از برم قاسم
من ترا بوده ام به جای پدر
تو به جای برادرم قاسم
آمدند از برای دیدارت
پدر و جّد و مادرم قاسم
لب تو خشک و چشم من دریاست
این بود داغ دیگرم قاسم
خیز ای تشنه لب بنوش بنوش
آب از دیده ی ترم قاسم
تن پاک تو را تک و تنها
بسوی خیمه می برم قاسم
تن به خاک و سر تو همسفر است
در ره شام با سرم قاسم
سوز میثم شراری از دل ماست
شافعش روز محشرم قاسم
حاج غلامرضا سازگار
89/9/20
صفحه قبل
صفحه بعد