Back Home

اشعار محمل

اشعار قاسم بن الحسن


چون گل باغ حسن از خیمه گاه آمد برون
از میان ابر گفتی قرص ماه آمد برون

آسمان پنداشت ماهش را دگر مانند نیست
چهره ی قاسم چو دید از اشتباه آمد برون


سیزده ساله جوانی همچو ماه چارده
از حرم با صد جلال و عز و جاه آمد برون

تا ببیند وقت رفتن روی ماهش را تمام
همچو خورشید از درون خیمه شاه آمد برون

زینب افسرده بهر دیدن خورشید و ماه
از حرم با ناله و فریاد و آه آمد برون

سوی میدان تاخت قاسم چون صدای العطش
از خیام کودکان بی پناه آمد برون

از پی نوشیدن جام شهادت آن یتیم
چون در خونین ز دریای سیاه آمد برون

هر که بوسید از ارادت آستانش را رسا
رفت آنجا با گناه و بی گناه آمد برون


قاسم رسا
دیوان قاسم رسا، ص 280
1390/9/3
صفحه قبل صفحه بعد