Back Home

اشعار محمل

اشعار اهل بیت علیه السلام


به نبی ثمری به علی پسری
تو به پیکر فاطمه بال و پری

تو به شام سیاه دلم سحری
تو فقط به اشاره دلم ببری

که تو آخر جود و کرم حسنی
--
به قشنگیِ تو احدی نبوَد
به شجاعتِ تو اسدی نبوَد

و به جز نفست مددی نبوَد
تو بتاب، قمر، عددی نبوَد

که تو آخر جود و کرم حسنی
--
نرسد احدی به نجابتِ تو
به فصاحت لهجه و صولت تو

به متانت و هیبت و شوکت تو
به قداست و عزت و غیرت تو

که تو آخر جود و کرم حسنی
--
تو خدای کرم شهِ محترمی
تو غریب مدینه و بی حرمی

تو امام منی و تو سرورمی
تو حساب و کتاب و تو محشرمی

که تو آخر جود و کرم حسنی
--
تویی شاهِ من و منم آدمِ تو
و پناه من آن دژ محکم تو

و خجالتِ من نده اینهمه تو
که فزون بوَد از سر من کم تو

که تو آخر جود و کرم حسنی
-
تو تمام قشنگی هر غزلی
و تو کوه نمک ولی از عسلی

تو شبیه خدا و علی ازلی
تو همیشه بمانی و لم یزلی

که تو آخر جود و کرم حسنی
--
زِ تو مستم و هی دمِ هو بزنم
چه نیاز که لب به سبو بزنم؟!

نکند که به غیر تو رو بزنم
نه که رو بزنم، سرِ او بزنم!

که تو آخر جود و کرم حسنی
--
تو کریمی و بنده گدا شده ام
به هوای تو سر به هوا شده ام

من اسیر بلای شما شده ام
تو رها بکنی که فنا شده ام!

که تو آخر جود و کرم حسنی
--
زِ جمالِ تو "قَلَّ بیانِ" همه
ز کمال تو "کَلَّ لسانِ" همه

بوِد از سرِ خان تو نانِ همه
بنما تو دعایی به جان همه

که تو آخر جود و کرم حسنی ...

داود رحیمی


1392/4/28
صفحه قبل صفحه بعد