من امام مجتبى ریحانه پیغمبرم
از چراغ انجمن در انجمن تنها ترم
من غریب خانه ام
در وطن بی گانه ام
واشهیدا واحسن
درسنین کودکی زهرا برایم گریه کرد
از غریبی ماهی دریا برایم گریه کرد
تاقیامت تربتم
شد گواه غربتم
واشهیدا واحسن
بود خالی جای بابایم امیر المؤمنین
پیش چشمم مادرم در کوچه شد نقش زمین
پاره شد آنجا دلم
گشته ثانی قاتلم
واشهیدا واحسن
طعنه و زخم زبان و زهر بی تابم نکرد
قصه ای مانند داغ فاطمة آبم نکرد
می رود روح ازتنم
بامغیره دیدنم
واشهیدا واحسن
من که عمری عزت اسلام ودینم گفته اند
دشمنانم یا مذل المؤمنینم گفته اند
شد غذا خون دلم
گشته یارم قاتلم
واشهیدا واحسن
از غم بی یاریم خون بر دل یاران شده
جسم از گل بهترم باتیری گلباران شده
تا قیامت صبر من
شد عیان ازقبر من
واشهیدا واحسن
1387/11/2
صفحه قبل
صفحه بعد