Back Home

اشعار محمل

اشعار اهل بیت علیه السلام


مهرت به کائنات برابر نمی شود
داغی زماتم تو فزونتر نمی شود

از داغ جانگداز تو ای گوهر وجود
سنگ است هر دلی که مکدر نمی شود

ظلمی که بر تو رفت زبیداد اهل ظلم
بر صفحه خیال مصور نمی شود

تنها جنازه تو شد آماج تیر کین
یک ره شد این جنایت و دیگر نمی شود

بی بهره از فروغ ولای تو یا حسن
مشمول این حدیث پیمبر نمی شود

فرمود دیده ای که کند گریه بر حسن
آن دیده کور وارد محشر نمی شود

دارم امید بوسه قبر تو در بقیع
اما چه می توان که میسر نمی شود

با این ستم که بر تو بر مدفنت رسید
ویران چرا بنای ستمگر نمی شود

آن را چه دوستی است مؤید که دیده اش
از خون دل زداغ حسن تر نمی شود


سید رضا مؤید
1390/10/28
صفحه قبل صفحه بعد