رسیدم سر خاکت که زار گریه کنم
کنار این همه خاک مزار گریه کنم
رسیدم سر خاکت به خود توان بدهم
به این امید که شاید زغصه جان بدهم
رسیدم سر خاکت به سر بریزم خاک
ز غصه ی لب چاکت به سر بریزم خاک
مرا غم تو و این درد و داغ خواهد کشت
اگر مرا نکشت غم فراق خواهد کشت
مرا ببخش که زنده زشام برگشتم
دلم گرفته برادر سلام برگشتم
89/10/30
صفحه قبل
صفحه بعد