چگونه با تو بگویم؟ چگونه خواهر رفت
تمام سوی دو چشمم، پس از برادر رفت
به جای آن همه تیری که بر تنت آمد
لباس کهنه و انگشتر مطهر رفت
صدای حرمله می آمد و نوای رباب
کنار نیزهی طفلش، زهوش مادر رفت
حرم در آتش و دختر، نفس نفس میزد
نگاه ها پی غارت، به سمت دختر رفت
برای غارت یک گوش وارهی کوچک
دو چشم رفت، گُل سر شکست، معجر رفت
1389/10/30
صفحه قبل
صفحه بعد