نه تنها تیر و تیغ و سنگ بوده
سر پیراهن تو جنگ بوده
ولی شرمنده زینب دیر فهمید
که انگشتر به دستت تنگ بوده
---
دلی در خون نشسته دوست داری؟
بگو قلبی شکسته دوست داری؟
تورا ای عشق! بی سر دوست دارم
مرا با دست بسته دوست داری؟
---
خبر دارم تنت غارت شد ای عشق
زنعل تازه هم صحبت شد ای عشق
دگر مهر نمازم سینه توست
تمام پیکرت تربت شد ای عشق
---
به پای اسبهاشان خون نشسته
بمیرم پیکرت از هم گسسته
ولی تقصیر سم اسبها نیست
که اول پای شمر آن را شکسته
89/10/30
صفحه قبل
صفحه بعد