Back Home

اشعار محمل

اشعار اربعین امام حسین علیه السلام


دردها می چکد از حال و هوای سفرش
گرد غم ریخته بر چادر مشکی سرش

تک و تنها و دو تا چشم کبود چند تا
کودک بی پدر افتاده فقط دور و برش

ظاهراً خم شده از شدت ماتم اما
هیچ کس باز نفهمیده چه آمد به سرش

روزها از گذر کوچه آتش رفته
اثر سوختگی مانده سر بال و پرش

با چنین موی پریشان و بدون معجر
طرف علقمه ای کاش نیفتد گذرش

همه بغض چهل روزه او خالی شد
همه کرب و بلا گریه شد از چشم ترش

علیرضا لک
89/10/30
صفحه قبل صفحه بعد