Back Home

اشعار محمل

اشعار اربعین امام حسین علیه السلام


داستان هایی که از شام خراب آورده ام
عالمی از صبر خود در اضطراب آورده ام

رأس خونین تو بر نی بود با من هم سفر
خود تو دانی زآن چه از شام خراب آورده ام

ای کتاب الله ناطق! بین تو بر بیمار خویش
آیه ای از سوره ی اُمّ الکتاب آورده ام

تا ز قلب داغ دارت، گرد غم شویم ز مهر
از سرشک دیدگان، بهرت گلاب آورده ام

سر زدم بر چوب محمل تا سرت دیدم به نی
وین سر بشکسته را، از خون خضاب آورده ام

پیش چشم من، عزیزت در خرابه جان سپرد
سخت جانی بین که با این غصه، تاب آورده ام

کودک ششماهه ات گر خفته روی سینه ات
از پی دیدار او همره، رباب آورده ام

ای شه خونین کفن ای نور چشم بوتراب
بهرت ای عطشان جگر،از دیده آب آورده ام

"خوشدلا" بربند لب از ماتم سلطان دین
چون براتِ رحمتِ یوم الحساب آورده ام


خوشدل تهرانی
دهه ی عاشورا، ص 408
1390/10/16
صفحه قبل صفحه بعد