Back Home

اشعار محمل

اشعار اهل بیت علیه السلام


دید دارم از خجالت سر، به زیر
گفت ما را بین و سر بالا بگیر

دید از غم تنگ گشته سینه ام
پاک کرد از زنگ ها آیینه ام

من دگر «او» گشته و خود نیستم
آنکه همره با شما شد نیستم

حُر نبوده حُر، به لطفش حُر شده
بوده آب، آلوده اما، کُر شده

دور شد جانم ز تن های شما
کرد مِنهایم ز مَن های شما

دید از پا تا به سر عیب ام به عین
کرد، از پا تا به سر حُسنم حسین

هر که بر این آستان باشد سرش
عاقبت، بر خیر گردد آخرش

هر مُحِبّی را که او محبوب شد
گر بدی هم داشت آخر خوب شد

دل ز هَر دلداده می گیرد حسین
دست هر افتاده می گیرد حسین

مَستِ چشمش جام عالم پُر کند
دو جهان را یک نگاهش حر کند

جُرم را بخشیده می گیرد کریم
دیده را نادیده می گیرد کریم

غلام رضا سازگار

1389/9/18

صفحه قبل صفحه بعد