صدای زنگ قافله
از تو بیابونا میاد
کی بود منو صدا می کرد
کیه که همسفر می خواد؟
---
این کاروان سالار کیه
به عشق زینب مبتلا
غریبونه صدام می کرد
عازم دشت کربلاست
---
یه دختر محمل نشین
خواب اسیری می بینه
خواب می بینه رو صورتش
اشک یتیمی می شینه
---
خواب می بینه سر بابا
رو نیزه قرآن می خونه
می خواد لباشو ببوسه
نمی تونه نمی تونه
---
خواب می بینه که دل شب
گم شده تو بیابونا
یه بانوی قد خمیده
بهش می گه بیا بیا
---
آی مسافر سحر
تورو خدا منم ببر
تو کوله بارت جا میشه
این دل زار در به در
---
یا لیتنا کنا معک قافله
***
---
داد می زنم از عرفات
قربون اون قربونیات
قربون اون اشک چشات
قربون اون خال لبات
---
داد می زنم از عرفات
آقا گرفتار تو ام
هر جاکه باشم عرفه
مست علمدار تو ام
---
ای ساقی لب تشنه ها
به خاطر ام البنبن
میون این گریه کنا
گریه های منم ببین
---
دلای ماجور وا جوره
تنگ غروب عرفه
دلی که عاشق نباشه
دنبال آب و علفه
---
یک دل خون، دو قطره اشک
دارو ندارم همینه
اونی که باید بدونه
هر جاکه باشه می بینه
1388/07/09
صفحه قبل
صفحه بعد