می آید ای دل منزل به منزل
از دل صحرا کاروان دل
کاروان آرام قدری آهسته
ناقه زینب جامانده در گل
سالار زینب بابن الزهرا
چشم مادرها اشک دخترها
آه خواهرها خود گواه است
کاروان گل با دو صد بلبل
عازم به سوی قتلگاه است
سالار زینب بابن الزهرا
کسی ندیده ایها الناس
چنین شکوه و شور و احساس
امید باغبان وصد گل
پس از خدا به تیغ عباس
می آید ای دل منزل به منزل
از دل صحرا کاروان دل
کاروان آرام قدری آهسته
ناقه زینب جامانده درگل
سالار زینب بابن الزهرا
آید یک خواهر با شش برادر
پشت سر قاسم پیش رو اکبر
ناموس زهرا در دل صحرا
با برادرها می کند سفر
سالار زینب بابن الزهرا
عجب عموی پرخروشی
چه می فروشی باده نوشی
ولی بدون او نماند
نه گوشواره ای نه گوشی
سالار زینب بابن الزهرا
وای اگر هجران آید به میان
یا شود کمان یا بمیرد
وای از آن ماتم گر در این عالم
بین نامحرم جا بگیرد
سالار زینب بابن الزهرا
می آید ای دل منزل به منزل
از دل صحرا کاروان دل
کاروان آرام قدری آهسته
ناقه زینب جا مانده در گِل
سالار زینب بابن الزهرا
1389/9/11
صفحه قبل
صفحه بعد