Back Home

اشعار محمل

اشعار اهل بیت علیه السلام


مرهم به زخم دل به جز از سوز آه نیست
روزی چو روزگار من از غم سیاه نیست

خواهم که سیر بینمت، آنگه سفر روم
باید چه چاره کرد؟ که تاب نگاه نیست

من با تو آمدم، بنگر با که می روم
جولان خصم هست ولیکن پناه نیست

رأس تو روی نیزه و خورشید بر فلک
با بودن تو، حاجت خورشید و ماه نیست

گفتم که خاک بر سر خود ریزم از فراق
جز سنگ و تیر و نیزه در این قتلگاه نیست


سید رضا هاشمی گلپایگانی
جرس فریاد میدارد، صفحه 746

1389/7/13

صفحه قبل صفحه بعد