Back Home

اشعار محمل

اشعار اهل بیت علیه السلام


من کرببلا را چو خزان دیدم و رفتم
چون مرغ شب از داغ تو نالیدم و رفتم

ای باغ که داری تو بسی گل بگلستان
این خرمن گل را بتو بخشیدم و رفتم

در کرببلا زینت آغوش نبی را
آوردم و غلطیده بخون دیدم و رفتم

ممکن چو نشد حنجر پاک تو ببوسم
آن حنجر پرخون تو بوسیدم و رفتم

یاد آمدم آنروز که گفتی جگرم سوخت
چشم از تن صدچاک تو پوشیدم و رفتم

چون همره ما هست سر غرقه بخونت
من یاد لب تشنه تو بودم و رفتم

بگسست اگر دشمن دون ریشه دین را
با موی پریشان همه سنجیدم و رفتم

بس کن تو دگر کاه ربائی سخن خود
من یک گلی از گلشن دین چیدم و رفتم
--
حسین جان کفنت کو؟
حسین پیرهنت کو؟


کاه ربائی
1390/6/7
صفحه قبل صفحه بعد