امشب از هر سو بوی خون آید
شبنم اشکم لاله گون آید
یابن الزهرا یابن الزهرا، ای حسین جانم
کربلا امشب بحر ایمان است
هر طرف بینی صوت قرآن است
وادی عشق است دلها ای حسین جانم
یابن الزهرا یابن الزهرا ای حسین جانم
کودکی خفته کنج گهواره
می شود فردا حنجرش پاره
مادر او غرق غمها ای حسین جانم
یابن الزهرا یابن الزهرا، ای حسین جانم
یک نفر بیدار در شب تار است
دامنش پر از بوته ی خار است
گاه برخیزد گاه بنشیند
در دل صحرا خار می چیند
دشت می سوزد سراپا ای حسین جانم
یابن الزهرا یابن الزهرا، ای حسین جانم
دختری آرام غرقه در خواب است
لبهای خشکش تشنه ی آب است
هم عمو دارد هم پدر دارد
دست بابا را زیر سر دارد
می شود فردا صورتش نیلی
پدرش کشته می خورد سیلی
داغ او سوزد دلم را ای حسین جانم
یابن الزهرا یابن الزهرا، ای حسین جانم
1390/9/14
صفحه قبل
صفحه بعد