Back Home

اشعار محمل

اشعار شب عاشورا


از خون زمین دریا شود امشب اگر فردا شود
محشر همی برپا شود امشب اگر فردا شود

زانجم فلک لشکر کشد وز ماه نو خنجر کشد
دامن به خون اندر کشد امشب اگر فردا شود

خون از دم خنجر رود از تن به نیزه سر رود
دامن به خون اندر کشد امشب اگر فردا شود

دامن فلک پرخون کند خون عرصه را گلگون کند
دل دیده را جیحون کند امشب اگر فردا شود

از پشت زین، سلطان دین غلتد چو ماهی بر زمین
بُرَّد سرش شمر لعین امشب اگر فردا شود

از جور چرخ واژگون از ذوالجناح غرقه خون
زین می‌شود در برنگون امشب اگر فردا شود

تن جمله بی‌سر می‌شود سر بر سنان بر می‌شود
آشوب محشر می‌شود امشب اگر فردا شود

عباس از توسن فتد دستش جدا از تن فتد
چون گل در این گلشن فتد امشب اگر فردا شود

از ضرب تیر و تیغ کین اکبر فتد از پشت زین
صد پاره چون گل بر زمین امشب اگر فردا شود

آتش زند بر خیمه ها شمر لعین بی‌حیا
سیلی زند بر طفل‌ها امشب اگر فردا شود


دیوان فدایی ص ۳۴
89/9/24
صفحه قبل صفحه بعد