Back Home

اشعار محمل

اشعار شب عاشورا


شب است و بوی جدایی ز کربلا آید
‏صدای ناله ی زینب ز نینوا آید

صدای خواندن قرآن ز حنجر اکبر
‏برای دفعه ی آخر چه با صفا آید

هنوز ماه مدینه محافظ حرم است
‏کنار خیمه طفلان صدای پا آید

نشسته بانوی مظلومه با برادر خود
‏سخن ز غربت و هجران در آن سرا آید

هر آنچه داشت هراسش همیشه، خواهد دید
‏امان زلحظه ی فردا که پر بلا آید

دوباره پهلوی بشکسته را عیان بیند
‏که روی خاک به صورت غم آشنا آید

هنور یار نرفته، چنین پریشان است
‏چه می کند که سر او به نیزه ها آید


1391/9/4
صفحه قبل صفحه بعد