منای عشق را حال و هوای دیگر است امشب
شب عاشورا یا غوغای روز محشر است امشب
کنار یکدگر جمعند هفتادو دو قربانی
سخن از بذل جان و صحبت از ترک سر است امشب
برادر را مباد از خواب بیدارش کنی زینب
که او را سر به روی دامن پیغمبر است امشب
زجا خیز و سپند دل به مجمر دود کن لیلا
که بر پا صوت قرآن علیِّ اکبر است امشب
زنان هاشمی آن سو روید از دور گهواره
شب شب زنده دارّی علّی اصغر است امشب
گمانم بوی عطر فاطمه پیچیده در صحرا
که زینب تا سحر در ذکر مادر مادر است امشب
غزالان حریم آل طاها، العطش کمتر
خدا داند که سقّا از شما تشنه تر است امشب
اذان گوئید بر گلدسته های عشق ای یاران
که قاسم را سحرگاه نماز آخر است امشب
حرم چون لاله ی آتش زده از سوز بی آبی
سکینه از عطش چون مرغ بی بال و پر است امشب
بیا ام البنین حال بنینت را تماشا کن
که هر یک را به سر شور و هوای دیگر است امشب
عبادالله را دعوت به آه و ناله کن (میثم)
که عبدالله را شور شهادت بر سر است امشب
غلام رضا سازگار
1389/9/24
صفحه قبل
صفحه بعد