Back Home

اشعار محمل

اشعار شب عاشورا


پاسبان خیمه ی ناموس دین
کیست امشب جز یل ام البنین

هم علمدار سپاه عشق و اوست
هم امید خیمه گاه عشق اوست

خیمه خیمه عرق عطر یاس و سیب
خواهریذکر لبش امن یجیب

در دل زینب فغان و زمزمه است
آخر کار حسین فاطمه است

ام کلثوم و سکینه خون جگر
این شده محو برادر آن پدر

دختری مست گل روی حسین
خواب رفته روی زانوی حسین

خواهر معصومه ای مضطر شده
محو قد و قامت اکبر شده

مادری در گوشه ی زانو بغل
از پسر بشنیده احلی من عسل

بوسه می گیرد زرویش ای دریغ
می زند شانه به رویش ای دریغ

خیمه بی آب و لالایی خواب
اصغر بی شیر و آغوش رباب

خنده ی تلخی به رویش می زند
بوسه بر زیر گلویش می زند
89/9/24
صفحه قبل صفحه بعد